حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲: ای بهشتی به بهشت آی که رضوان اینجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بهشتی به بهشت آی که رضوان اینجاست تو ز جایِ دگرش میطلبی و آن اینجاست هرگز افسرده نبردهست از این مطبخ بوی جایِ دیگر طلبد غافل و بریان اینجاست دردِ دیرینهء دل جایِ دگر نتوان برد قابلِ درد کدام است که درمان اینجاست چند اثبات کنی معرفتِ دیو و پری مُهر بر لب نه و تن زن که سلیمان اینجاست همه تن گوش شو و چشم دو بینی بر بند سخن از جان نتوان گفت چو جانان اینجاست از پریشانیِ دورِ قمر ای خواجه حکیم چند گویی قمرِ، دور به برهان اینجاست بر قمر دورِ پریشانی اگر دیدهستی ورنه اینک قمر و زلفِ پریشان اینجاست همه دشواریِ تو بر تو توان کرد آسان گر زخود بر شکنی کارِ تو آسان اینجاست اگرش از پیِ این روز همی پروردی بذل کن وقت بر افشاندنِ جانهان اینجاست گویِ عشق از همه عشّاق نزاری بربود هر که باور نکند مرکب و میدان اینجاست حکیم نزاری قهستانی