حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷: مرا شدن به تماشای یار مصلحت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا شدن به تماشای یار مصلحت است ز هر مصالحم این اختیار مصلحت است عقوبتم مکن ای یار مهربان به گناه که یار اگر بکشد حیف یار مصلحت است به باغ رفتن و می خوردن وطرب کردن به موسم گل و فصل بهار مصلحت است ز روی خوب چرا منع می کنند مرا که احتراز ز پرهیزگار مصلحت است گناه نیست به فتوی عشق اگر خوبان رضا دهند به بوس و کنار مصلحت است خوشا شبی که دلم میدهی و می گویی بیار باده که دفع خمار مصلحت است کنار و بوسه و لمس و نظر به مذهب عشق اگر غرض نبود هر چهار مصلحت است به زینهار تو باز آمدم که مجرم را چو توبه باز کند زینهار مصلحت است به یک نظر سخنی بر نمی توانم گفت بیا که با تو به خلوت هزار مصلحت است اگر به خون منت رغبت است و می دانی که بر دلت ننشیند غبار مصلحت است نزاریا شب قدرست قدرشب دریاب که داد بستدن از روزگار مصلحت است حکیم نزاری قهستانی