حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲: کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است که از دو دیده سرشکم روان چو سیماب است وداع کردم و پوشیده نیست بر عشّاق که رستخیز قیامت وداع احباب است انیس شیفته هم صحبت است در غم دوست مرا بتر که عذاب از وجود اصحاب است مگر مصاحب هم رنگ خویشتن باشم چراغ خلوت من شمع دان مهتاب است نمی خورم می و وقتی علی الضروره اگر خورم کدام می آخر چه می که خوناب است شب دراز و دماغ از خیال در تشویش به خواب نیز نمی بینمش که را خواب است رقیب معتکف حضرت است گو می باش که مار بر در فردوس نیز بواب است مجال نیست توقف مرا به فرصت و او ز تاب مهر من از من همیشه در تاب است نماز من نبود جز به روی دوست روا نه قبله راست از آن سو بود که محراب است مقلدان همه در اعتراض و غافل از آن که من کجا ام و در حلق من چه قلاب است نزاریا طمع از یار معتقد بگسل شنیده ای که وفا در زمانه نایاب است بساز با خود و گر مدعی زند دم صدق غلط مشو که چو صبح نخست کذاب است حکیم نزاری قهستانی