حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱: دوش برقع ز روی باز انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش برقع ز روی باز انداخت گفت باید مرا به من بشناخت در خودی خودت بباید سوخت با مراد منت بباید ساخت تا درو جان جان نزول کند خانه باید ز خویشتن پرداخت سر تسلیم پیش گیر چو چنگ متغیر مشو ز ضربِ نواخت ایمنش کرد و فارغ از دوزخ آتش عشق هر که را بنواخت نکند اعتراض بر مجنون هر که با عاقلان کند انداخت چون نزاری پیاده شو ز وجود تا توانی بر آفرینش تاخت حکیم نزاری قهستانی