حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۹: دوستان با جگرِ تشنه رسید آب حیات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوستان با جگرِ تشنه رسید آب حیات کوریِ مدّعیان را به محمّد صلوات شکرِ حق را که نمردیم و رسیدیم به کام عاقبت هم اثری روی نمود از دعوات ما به فروسِ ملاقات رسیدیم و حسود تا به جاوید بماناد ولی در درکات حق تعالی به کرم باز به ما در نگرید وز سرِ مرحمت از دستِ بلا داد نجات آن کشیدیم ز ایّام که گر شرح دهیم نیست ممکن که مهندس کند ادراکِ صفات چون دگر بی قدمان دست به هرکس نزدیم عهدِ محکم نشکستیم و نمودیم ثبات کارِ ما با نفسِ باز پسین آمده بود همه دل ها بنهادیم ضرورت به ممات خطِّ تسلیم بدادیم و طمع ببریدیم بارِ دیگر ملک الموت بدل کرد برات اگرت سیم و زری نیست نزاری به نثار سر به شکرانه در انداز و بده جان به زکات هرکسی را طمعی هست ولیکن ما را چه به از دوست که آرند ز غربت سوغات حکیم نزاری قهستانی