حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۷۴: ای دلم با تو چو در شیشه ی شفاف شراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دلم با تو چو در شیشه ی شفاف شراب چون بود شیشه ی شفاف و درو لعل مذاب آفتاب از اثر ابر شود پوشیده نور فایض نشود نا شده بیرون ز حجاب شیشه با آن که پر آب است به صورت به خواص نشود مانع اشراق می روشن ناب آب افسرده درو آتش تر ریخته چیست روح محض است اگر بشنوی از من به جواب شیشه هر گه که شود نیمه ز می دانی چیست نیمه ای چشمه ی خضر است و دگر نیمه شراب شیشه در اصل جماد است ولی ناطق را مدد فکرت از او باشد و تدبیر صواب زان دلم با دل تو صاف چو جان با بدن است که میان من و تو جز من و تو نیست حجاب طاعت و معصیت آن جا چه کند چون شد مرد یک دل و یک جهت ویک صفت و یک محراب خانه ی دل چو به عشق است مخلّد بنیاد خواه معمور سرا گاه ِ جهان خواه خراب مسند سلطنت اینجاست وگرنه آن جا به چنین مرتبه قانع نشود گلخن تاب جهد کن تا نشود فوت دم نقد الوقت فرصتی بهتر از این نیست نزاری دریاب حکیم نزاری قهستانی