حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸: ساقی بیار از بامداد آن آب آتش رنگ را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی بیار از بامداد آن آب آتش رنگ را بر هم زن و در هم شکن هم صلح را هم جنگ را بوّاب خلوت خانه را گویید زنهار ای فلان در مجلس ما آمدن رخصت مده دل تنگ را یار قلندر پیشه را شاید که اینجا ره دهی چون حلقه بر در زن ولی اغیار بی فرهنگ را شوخی و شنگی خوش بود از خوبرویان راستی دارم قبول از جان و دل هم شوخ را هم شنگ را تا هیچ می ماند ز تو لاف سبک روحی مزن دعوی وحدت کی رسد موقوف نام و ننگ را عزمی متین کن ای پسر از عقل ناقص برشکن چون برشکستی همچو من بر دوش می کش چنگ را چون دف دورویی تا به کی چون نای تا کی دم مزن یک رو شو و خالی مدار از چنگ یک دم چنگ را زنهار می گیرد دلم زان آب می ریزم برو هم صیقل می می برد آیینه ی دل زنگ را بر نقطه ی خم روز و شب دوران کنم پرگارسان چندان که در چنگ آورم از رشک، هفت اورنگ را هان ای نزاری محو شو در دوست وز خود برشکن وز شاهد دنیای دون دیگر مخر نیرنگ را شیرین ز وحدت گر شدی ناظر به حال عشق او از راه خود برداشتی فرهاد مسکین سنگ را حکیم نزاری قهستانی