حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۱: شمع ما برخاست بنشان ای پسر مصباح را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمع ما برخاست بنشان ای پسر مصباح را ساقیا روح الامین با ماست در ده راح را الصّلای خفتگان مست در ده پیش از آنک دردمند از بام مسجد فالق الاصباح را می بده اصحاب را تا در هم آمیزند باز جز به می ممکن نباشد اتّصال ارواح را خانۀ خم باز کن در، پیش تر زان کا فکند دست روز اندر دهان قفل شب مفتاح را هان سبک دوری بگردان ای پسر ز آب حیات آن چنان کز یک دگر در نگسلند اقداح را کاسه یی بر دست من نه سر سیه ز آب بقم تا برون آرد ز نیل نفس من تمساح را خانه پر حورست و اسباب طرب آراسته در گشاده آسمان دریاب استفتاح را خیز و در باد سحر در قلزم مجلس فکن کشتیی کز آشنا عاجز کند ملّاح را در چنین مجلس خصوصا کز طریق اتّحاد کرده ام نام نزاری بی نشان اصلاح را حکیم نزاری قهستانی