حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷: برخیز ساقیا بده آب حیات را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخیز ساقیا بده آب حیات را چون روح کن به معجزه احیا موات را در حقّ من به ناحق اگر طعنه یی زنند من نشنوم ز مدّعیان ترّهات را کو روح معجزی که گر از من کند قبول در وجه یک قنینه نهم کاینات را یک ذره عشق بود که از ابتدای کَون بر من فرو گرفت چنین شش جهات را می مایه حیات وجودست قصّه چیست بسط و فرح ازوست نفوس و ذوات را بسیار در منافع او رنج برده ایم هم آزموده حل کند این مشکلات را می نوش بر نبات لب چشمه خضر ذوقی دگر بود لب چشمه نبات را رهبان اگر به خواب بدیدی جمال دوست کی التفات کردی عزی ولات را محمود تا جمال ایازش نمود روی برهم شکت بت کده سومنات را گر می کند نزاری بی چاره بی خودی سرمایه دگر بود اهل ثبات را فرتوت عشق را به سر خود چه اختیار هرگز به خود سفینه سبب شد نجات را حکیم نزاری قهستانی