حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶: رفتم و دریافتم پیر خرابات را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم و دریافتم پیر خرابات را باز نمودم بدو کلّ مهمّات را گفت به من ای فلان وقت همی درگذشت بیش عبادت مکن کعبه پرلات را سینه نه پرداخته دیده نه بردوخته چند پرستی چنین محض خیالات را رفته برون از خیال محو شده در وصال گر شده ای یافتی کلّ کمالات را دست برآورده ایم گرچه درین باب نیست حاجت دستان ما قاضی حاجات را هم به ترحم کند عاقبت الامر کار بر سر مستان کند جام مصافات را چون بر او بود و برد جمله توان گفت نی بار دگر طالبم عهد ملاقات را در رصد این محل نیس نزاری ولی منتخبی می کند شرح موالات را تا نفسم می رود بر نفسم می رود رفتم و دریافتم پیر خرابات را حکیم نزاری قهستانی