حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶: توبه بشکستند ما را برسرجمع آشکارا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
توبه بشکستند ما را برسرجمع آشکارا برسرجمع آشکارا توبه بشکستند ما را خسرو فرخنده انجم حکم کرد و کرد پی گم دیگری را این تحکّم زهره کی بودی و یارا متقّی مخمر نشاید کارها را وقت باید از لعاب اطلس نیاید جز به تدریج و مدارا چون چنین افتاد سرده جامه ای پر بر کفم نه بعد از این ترتیبکی ده کارک این بینوا را هم به غایت شرمسارم هم قیامت در خمارم چاره ی دیگر ندارم چاره ای در ده نگارا صد بلا بر من گمارد عشق و یک جو غم ندارد تا ملامت طاقت آرد کو دلی چون سنگ خارا کی پذیرد استقامت اضطراب این قیامت الندامت الندامت ای مسلمانان خدا را عیب خود باید بدیدن پس زبان در ما کشیدن ستر خود باید دریدن تا شود روشن شما را بر نزاری عیب کردن رنج بیهوده ست بردن خون رز دارد به گردن چون بگرداند قضا را حکیم نزاری قهستانی