حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۳: به آب توبه فرو شستم آتش صهبا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آب توبه فرو شستم آتش صهبا ز توبه تازه شدم چون گل از نسیم صبا اسف همی خورم و غصه می کشم شب و روز که کرده ام به خطا روزگار عمر هبا نه یک زمان بده ام بی مشقت غربت نه یک نفس زده ام بی مضرت صهبا ز شرب خمر چنان ناشکیب چون گویم چنان مثل که خورشید شیفته ی حربا نه هیچ راحتم از هم دمی و نه هیچ قرین نه هیچ لذتی از چاشنی نه هیچ ابا مدام رفته و خورده مدام با اوباش همیشه کرده تبرا ز محفل ادبا گهی به گونه ز بس احتراق صهبا لعل گهی به چهره ز درد خمار گاه ربا گهی به کنج خراباتیان گشاده کمر گهی به پیش کم از خویش رفته بسته قبا کشیده تیغ زبان بر ملامت مردم نهاده پنبه به گوش از نصیحت بابا طلاق داده به یک بار هر دو عالم را طمع بریده ز چار امهات و هفت آبا کنون که دارم بلقیس توبه را در بر چه حاجت است که هدهد خبر دهد ز سبا توقّعی که به اعمال خیر دارم نیست جز این که هست تولّای من به آل عبا نزاریا تو و تسلیم و بنده فرمانی نه حارثی که کنی از قبول امر ابا حکیم نزاری قهستانی