حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۹۵: زندگی در جمع سامان رفت، حیف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زندگی در جمع سامان رفت، حیف صبح در خواب پریشان رفت، حیف دانه اشکی نیفشاندیم ما عمر چون سیل بهاران رفت، حیف نور جان در ظلمت آباد بدن چون چراغ زیر دامان رفت، حیف از بیابان رفت تا مجنون ما شوخی از چشم غزالان رفت، حیف می شدی بتخانه ها تعمیر کرد مشت خاک ما به جولان رفت، حیف شیشه ها شد از می روشن تهی نور چشم می پرستان رفت، حیف دل به امیدی درین وحشت سرا از پی آهو نگاهان رفت، حیف دیدهٔ عبرت نمالیدیم ما عمر در غفلت به پایان رفت حیف بوی عشق از جیب جانی برنخاست زین سفال کهنه، ریحان رفت، حیف ناله ی عاشق نمی آید به گوش از حمن مرغ خوش الحان رفت، حیف اول شب از گداز دل حزین شمع بزم ما به پایان رفت، حیف حزین لاهیجی