حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۶۶: پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پشتم چو تیغ خم شد، از بار جوهر خویش جز پیش خود نیارم، هرگز فرو سر خویش گر داغ سینهٔ خود خورشید را نمایم گردون دون ننازد دیگر به اختر خویش دهر آرمیدگان را از جای برنیارد آب گهر بنازد بر موج لنگر خوبش برده ست بو دماغم، از نشئه های داغم هر کس کشیده ساغر از کاسهٔ سر خویش از آمد آمدِ حسن، پوشید خط رخش را گاهی نهان شود شاه، درگرد لشکر خوبش صیاد من مگر خود آید به آشیانم صد بار آزمودم کوتاهی پر خوبش سیلاب گریهٔ من، زان کو نمی کشد پا کرده ست سرخ رویم، اشک دلاور خویش هرجا که پاگذاری، بر پارهٔ دل آید از ناز اگر نمایی، گلگشت کشور خویش رحمی به حال زارش، گر باشدت رفوکن زخم دل حزین را با زخم خنجر خویش حزین لاهیجی