حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۳۷: بی تو در پیرهن نامیه، خار است بهار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی تو در پیرهن نامیه، خار است بهار چشم مخمور تو را گرد و غبار است بهار به تمنّای تو ای نسترن آرای بهشت پای تا سر همه آغوش و کنار است بهار بس که دنبال تو ای سرو خرامان گشتهست پایش از شبنم گل آبله دار است بهار رنگ ازو، بوی از او، حسن و لطافت همه او بیخود از جلوه ی آن لاله عذار است بهار تکیه بر بستر نسرین و سمن نتواند بس که از دست غمت زار و نزار است بهار آن قدر نیست که گل ساغر می را بکشد حیف و صد حیف که بی صبر و قرار است بهار سرو رعنای مرا حلّه طراز است چمن ماه زببای مرا آینه دار است بهار غنچه در پوست نگنجید ز تأثیر نسیم زاهد از خرقه برون آی، بهار است بهار شعله خوی تو حزین آفت گلزار نگشت جگرش داغ از آن لاله عذار است بهار حزین لاهیجی