حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۲۶: کار رسوایی ما حیف به پایان نرسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار رسوایی ما حیف به پایان نرسید نارسا طالع چاکی که به دامان نرسید دل بر آن شبنم لب تشنه مرا می سوزد که به سرچشمهٔ خورشید درخشان نرسید تا به پای علم دار نیاوردش عشق سر شوریدهٔ منصور به سامان نرسید شمع بالین من خسته شد آن گاه رخش کز ضعیفی نگهم تا سر مژگان نرسید چشم دارم که رسد گریهٔ مستانه به داد گر به سرمنزل ما سیل بهاران نرسید دیده دیری ست که در راه غبار در توست نکهت مصر سفر کرد و به کنعان نرسید من گرفتم به قفس تن زنم از دوری گل چون ننالم که فغانم به گلستان نرسید؟ نگه عجز عجب قوّت تقریری داشت این ستم شد که به آن چشم سخندان نرسید نفس صبح قیامت علم افراشت حزین شب افسانهٔ ما خوش که به پایان نرسید حزین لاهیجی