حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۸: شامی که مست صبح امیدش نمی کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شامی که مست صبح امیدش نمی کنند بخت سیاه ماست، سفیدش نمی کنند صیدی نمی کشند بتان در کمند عشق تا سایه پرور گُل و بیدش نمی کنند معجز نگر که کشتهٔ شمشیر عشق را صد غمزه می زنند و شهیدش نمی کنند نازم به رسم دیر که دربند غیر را صد خرقه گر دریده مریدش نمی کنند هر بسته دل که سینه به برق فنا نداد حاصل نصیب کِشتِ امیدش نمی کنند غمگین نمی رود کسی از خاک میکده تا هم پیالهٔ مهِ عیدش نمی کنند شرح غم من است حزین در حریم دوست افسانه ای که گفت و شنیدش نمی کنند حزین لاهیجی