حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۵۴: از دلم برخاست دودی، آسمان آمد پدید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دلم برخاست دودی، آسمان آمد پدید گردی از خاطر فشاندم، خاکدان آمد پدید حرف عشق آمد به لب، شور قیامت ساز شد داغ دل گل کرد، مهر خاوران آمد پدید رخ نمودی، جنت موعود گردید آشکار جلوه گر گشتی، حیات جاودان آمد پدید خاک بی سرمایه، مجنون و خراب افتاده بود برفشاندی دست و دل، دریا و کان آمد پدید قد به ناز افراشتی غوغای محشر راست شد حرفی از خود ساختی، شور جهان آمد پدید جان رمید از الفت تن تا تو رفتی از میان آمدی تا در کنار، آرام جان آمد پدید یک تبسم کردی و شور جهان شد آشکار یک اشارت کردی و صد داستان آمد پدید برقع از رخ تا کشیدی جیب گلها چاک شد سایه تا انداختی، سرو روان آمد پدید درد هجران تو جان بی قراران داغ داشت رخ نمودی، آتش صد خانمان آمد پدید دیده میگون ساختی، میخانه ها در گرد شد گرد مژگان ریختی، دیر مغان آمد پدید ریخت دست غم حزین ، در دل مرا صد رنگ داغ سینه ام را چاک زد، حشر نهان آمد پدید حزین لاهیجی