حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۳: سر رشته صبری که ز دل رفت و نهان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر رشته صبری که ز دل رفت و نهان شد ما را رگ جان گشت و تو را موی میان شد اورنگ نشین بوده ام اقلیم بقا را این جسم فرومایه مرا دشمن جان شد در شام غریبی مطلب لقمه بی رنج موسی چو برون از وطن افتاد شبان شد مشکل به شط باده شود زاهد سگ، پاک بیجا دو سه جامی می پاکیزه، زیان شد گفتی سخن از هجر و گشودی لب زخمم رفتی ز نظر، خون دل از دیده روان شد گفتم شکنم توبه، خزان آمد و گل رفت رفتم که به می روزه گشایم، رمضان شد با طبع کهن چیست حزین ، این همه شوخی؟ در عشق عجب نیست، اگر پیر جوان شد حزین لاهیجی