حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۷: الهی به قربان سرگشتگانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الهی به قربان سرگشتگانت سرم خاک پای خراباتیانت دل غچه تنگ از لب لاله رنگت گل، آتش به جان ا ازا رخ ارغوانت قضا تیغی از غمزهٔ جان شکارت قدر تیری از ابروی شخ کمانت جبین جهان بر زمین نیازت سر سروران خاک سرو روانت به هم بر زدم بی تو دیر و حرم را ندانم کجایی که جویم نشانت ز سرگشتگانت، زمین نقش پایی فلک گرد واماندهٔ کاروانت شب قدر باشد دل عاشقان را سواد سر زلف عنبر فشانت خروش از نهاد هزاران برآرد خروشی که خیزد ز زاغ کمانت اگر باده نبود، بده شعله ساقی چرا نیست پروای لب تشنگانت؟ به برگ گلی، شادگردان دلم را منم عندلیب کهن آشیانت به راز فقیران شب زنده دارت به سوز وگداز دل عاشقانت به جان حبیبت، به سرّ خلیلت به جاه شعیبت، به عز شبانت به زنّار بندان، به تسبیح خوانان به آیین رهبان، به دیر مغانت که بر لب چشانی حزین را به مستی یکی رشحه از جام دردی کشانت حزین لاهیجی