حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۰: اسرار تو با زاهد و ملّا نتوان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اسرار تو با زاهد و ملّا نتوان گفت با کوردلان، نور تجلّا نتوان گفت چون آینه، کز جلوهٔ دیدار شود گم ما را به تماشای تو پیدا نتوان گفت از آمدن پیک صبا می رود از هوش پیغام تو با عاشق شیدا نتوان گفت امروز، ازین مرحله سامان سفر کن در مذهب ما امشب و فردا نتوان گفت سرمستی آن طرّه به حدّی ست که با وی احوال پریشانی دلها نتوان گفت بیماری من از اثر مستی چشمی ست درد دل من پیش مسیحا نتوان گفت این آن غزل قاسم انوار که فرمود با عشق زتسبیح مصلا نتوان گفت حزین لاهیجی