حزین لاهیجی
ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی)
بخش ۸: بر حقایق در وجود گشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر حقایق در وجود گشود یافت اعیان خارجیه وجود معنیش گر چه هست وجدانی من عبارت کنم که برخوانی باشدش گر نصیبی از ادراک ... فنحن ... هناک (در یک نسخه: کل مدری محن بهناک) ممکنی چون ز ممکنات نبود قابل افتد به استفادهٔ جود آن شرایط که هستی غیبیش خواهد آن را بیابد از کم و بیش از خدا، با لسان استعداد طلبد هستی که هست مراد نسبتی خاص در میان ید که به ذیل وجود بگراید حکم و آثار عینی آن ذات منعکس می شود در آن مرآت ظاهر هستی است آیینه جام گیتی نمای دیرینه حکم و آثار آن کند سریان متعین شود وجود، بدان منطبع می شود به الوانی که به هستی نمود سیلانی اقتضا می کند همان نسبت هستی خارجی ماهیت ماهیت عارض وجود شود شییء موجود از قیود شود نه به معرض شود از آن، نه زیان نه پذیرد زیادت و نقصان صفتی زان نمی شود حاصل بَرِ ذاتش نمی شود زایل هست معروض ازین عروض مصون نه مبدل شود نه کم نه فزون چون عروض عرض به جوهر نیست این قران چون قران دیگر نیست در معیّت، وجود با اشیا می نسازد تغیری پیدا حزین لاهیجی