حزین لاهیجی
صفیر دل
بخش ۱۴ - حکایت: سیه دل امیری، شبی خفت مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیه دل امیری، شبی خفت مست سحر بر سرش سقف ایوان نشست به کیفر کمر بست استیزه اش نیامد برون استخوان ریزه اش فقیری در آن شب به صحرا بخفت چو شد روز، آن ماجرا دید و گفت برین بنده فرض است چندین سپاس که ایوان چرخ است محکم اساس ز ویرانی ایمن بود پایه اش فراغت توان خفت در سایهاش نیرزد به این رنج قصر بلند شبی نیم راحت، سحرگه گزند ندارم تمنای ایوان و کاخ نیم تنگدل، از زمین فراخ که باران و خورشید پرتوفکن نه چون خشت و سنگ است پیکر شکن حزین لاهیجی