بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۰۲: چو چینی شدم محو نازک ادایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو چینی شدم محو نازک ادایی ز مو خط کشیدم به شهرت نوایی فغان داغ دل شد ز بی دست و پایی فسرد آتشم ای تپیدن کجایی به آن اوج اقبالم از بی کسی ها که دارد مگس بر سر من همایی پر افشان شوقم خروشی ست طوقم گرفتارم اما بقدر رهایی کباب وصالم خرابست حالم ز غم چون ننالم فغان از جدایی نشد آخر از خون صید ضعیفم سر انگشت پیکان تیرت حنایی تری نیست در چشمهٔ زندگانی ز خجلت نم جبهه دارم گدایی فنا ساز دیدارکرد از غبارم نگه شد سراپایم از سرمه سایی تکلف مکن سازتقلید عنقا ز عالم برآتا به رنگم برآیی ببالد هوس در دل ساده لوحان کند عکس در آینه خودنمایی درین کارگاه هلاکت تماشا چه بافد شب و روز جز کربلایی نه آهنگ شوقی نه پرواز ذوقی به بیکاری ام گشت بیمدعایی هوایی نشد دستگیر غبارم زمینم فرو برد از بیعصایی به ساز خموشی شدم شهره بیدل دو بالا زد آهنگم از بینوایی بیدل دهلوی