بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷۶: نشد حجاب خیالم غبار جسمانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشد حجاب خیالم غبار جسمانی حباب رانه ز پیراهن است عریانی جز اینقدر نشد از سرنوشت من ظاهر که سجده می چکدم چون نگین ز پیشانی چو شمع دام امید است سعی پروازم سزد که رنگ قفس ریزم از پر افشانی به خاک تا نشود ساز ما و من هموار نفس نمی گذرد از تلاش سوهانی ز پیچ و تاب نفس عالمی جبون قفس است چوگرد باد تو هم دسته کن پریشانی سفر گزیده به فکر وطن چه پردازد دوباره مرغ نگردد به بیضه زندانی نوای عیش تو تا رشتهٔ نفس دارد ز سطر نسخهٔ زنجیر ناله می خوانی به مرگ نیز همان حب جاه خلق بجاست مگر همابرد از استخوان گرانجانی گداز ما چونگه آنسوی نم افتاده است دل و دماغ چکیدن به اشک ارزانی غبارکثرت امکان حجاب وحدت نیست شکوه شعله به خاشاک چند پوشانی جنون به کسوت ناموس جلوه ها دارد چو اشک، آینه صیقل مزن ز عریانی چو خامه گر به خموشی به سر بری بیدل تو نیز راز دل خلق بر زبان رانی بیدل دهلوی