بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷۲: شهیدان وفا را درس دیداری ست پنهانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شهیدان وفا را درس دیداری ست پنهانی سواد حیرتی دارد بیاض چشم قربانی جهانی رفته است از خویش در اندیشهٔ وهمی سرابی هم نمی بینیم و کشتیهاست توفانی نگه واری تأمل گر نمایی صرف این گلشن تماشا هرزه گردی دارد و غفلت تن آسانی چو صبح از وضع امکان وحشتی داریم زین غافل که هر کس گرد دامان خود است از دامن افشانی حریف عرض رسوایی نه ای فال تغافل زن مژه پوشیدنت کم نیست گر خود را بپوشانی به چشم خلق آدم باش اگر گاو و خری داری که از کج بینی این قوم بر عکس است انسانی دهان گفتگو را خاتم مهر خموشی کن اگر داری به ملک عافیت ذوق سلیمانی به یک دم خامشی نتوان ز کلفت ها برون جستن نفس را آب کن چندان که گرد خویش بنشانی جداگردیدن از خود هر قدر باشد غنیمت دان همه گر عکس توست آن به که از آیینه نستانی مبادا همت از تحصیل حاصل منفعل گردد مرو تا می توانی جز پی کاری که نتوانی زپیراهن برون آ تا ببینی دستگاه خود حباب آیینهٔ دریاست از تشریف عریانی خموشی بست اگر راه لب خجلت نوای من عرق خواهد رهی واکردن از دیوار پیشانی نگه کافیست بیدل نالهٔ زنجیر تصوبرم زبان جوهر آیینه کم لافد ز حیرانی بیدل دهلوی