بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۶۲: برداشتن دل ز جهان کرد گرانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برداشتن دل ز جهان کرد گرانی کز پیری ام آخر به خم افتاد جوانی مهمیز رمی نیست چوتکلیف تعلق نامت نجهد تا به نگینش ننشانی ای بیخبر از ننگ سبکروحی عنقا تا نام تو خفت کش یادی ست گرانی سر پنجهٔ تسخیر جهانت به چه ارزد دست تو همان ست کشه دامن نفشانی بر هرکه مدد کرده ای از عالم ایثار نامش به زبان گر ببری بازستانی سطر نفس و قید تٲمل چه خیال است هر چند بمیری که تواش سکته نخوانی هر جات بپرسند ز تمثال حقیقت باید نسب حرف به آیینه رسانی آب است تغافل به دم تیغ غرورش یارب که ز خونم نکند قطع روانی تحقیق تو خورشید و جهان جمله دلایل پیداست چه مقدار عیانی که نهانی هرکس به حیال دگر از وصل تو شادست هنگامهٔ کنج دهن و موی میانی کیفیت آن دست نگارین اگر این است طاووس کند گل مگسی را که برانی ای موج گهر آب شو از ننگ فسردن رفتند رفیقان و تو در ضبط عنانی بیدل اثر نشئهٔ نظم تو بلندست امید که خود را به دماغی برسانی بیدل دهلوی