بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۶۰: افتادهام به راهت چون اشک بیروانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
افتاده ام به راهت چون اشک بی روانی مکتوب انتظارم شاید مرا بخوانی از ساز حیرت من مضمون ناله درباب گرد نگاه دارد فریاد ناتوانی آنجا که عشق ریزد آیینهٔ تحیر روشنتر از بیانها مضمون بیزبانی یا اضطراب اشکی یا وحشت نگاهی تاکی به رنگ مژگان پرواز آشیانی از رفتن نفسها آثار نیست پیدا نقش قدم ندارد صحرای زندگانی دریای عشق و ساحل ای بیخبر چه حرفست تا قطره دارد اینجا توفان بیکرانی تا چند سنگ راهت باشد غبار هستی از وحشت شرر کن نقش سبک عنانی در عالمی که نقدش مصروف احتیاجست ابرام می فروشی چند ان که زنده مانی تا طبع دون نسازد مغرور اختیارت ناکردن است اولی کاری که می توانی بی صید دیدهٔ دام مخمور می نماید قد دو تاست اینجا خمیازهٔ جوانی خمخانهٔ تمنا جامی دگر ندارد مفتست بیدماغی گر نشئه می رسانی بیدل غبار آهی تا رنگ اوج گیرد از چاک سینه دارم چون صبح نردبانی بیدل دهلوی