بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۵۲: ای هوش! سخت داغیست، یاد بهار طفلی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای هوش ! سخت داغیست ، یاد بهار طفلی تا مرگ بایدت بود شمع مزار طفلی قد دو تا درین بزم آغوش ناامیدیست خمیازه کرد ما را آخر خمار طفلی ای عافیت تمنا مگذر ز خاکساری این شیوه یادگارست از روزگار طفلی ای غافل از نهایت تا کی غم بدایت مو هم سفید کردی در انتظار طفلی ای واقف بزرگی آوارگی مبارک منزل نماند هر جا بستند بار طفلی ما را ز جام قسمت خون خوردنی است اما امروز ناگوارست آن خوشگوار طفلی تا روزگار سازد خالی به دیده جایت چون اشک برنداری سر از کنار طفلی چشمم به پیری آخر محتاج توتیا شد می داشت کاش گردی از رهگذار طفلی انجام پختگی بود آغاز خامی من تا حلقه گشت قامت کردم شکار طفلی تا خاک یأس بیزم بر فرق اعتبارات یکبارکاش سازند بازم دچار طفلی بر رغم فرع گاهی بر اصل هم نگاهی تاکی بزرگ بودن ای شیرخوار طفلی از مهد غنچه خواندیم اسرار این معما کاسودگی محال است بی اعتبار طفلی آخر ز جیب پیری قد خمیده گل کرد رمزکچه نهفتن در روزگار طفلی بر موی پیری افتاد امروز نوبت رنگ زد خامه در سفیداب صورت نگار طفلی امروزکام عشرت از زندگی چه جویم رفت آن غباربیدل با نی سوارطفلی بیدل دهلوی