بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰: سجده بنیادی بساز ای جبهه با افتادگی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سجده بنیادی بساز ای جبهه با افتادگی سایه را نتوان ز خود کردن جدا افتادگی از شعاع مهر یکسر خاکساری می چکد بر جبین چرخ هم خطی ست با افتادگی سجده را در خاک راهش گر عروج آبروست می شود چون دانه ام آخر عصا افتادگی نیست راحت جز به وضع خاکساری ساختن با زمین سرکن چو نقش بوریا افتادگی استقامت نیست ساز کهنهٔ دیوار جهد عضو عضوت می زند موج زپا افتادگی بی عرق یک سجده از پیشانی من گل نکرد می کند بر عجز حالم گریه ها افتادگی چون غبار رفته از خود دست و پایی می زنم تا به فریادم رسد آخر کجا افتادگی آستانش از سجودم بسکه ننگ آلوده است آب می گردد چو شبنم ازحیا افتادگی تا به چشم نقش پایی راه عبرت واکنم پیکرم را کاش سازد توتیا افتادگی با کمال سرکشی بیدل تواضع طینتم همچو زلف یار می نازد به ما افتادگی بیدل دهلوی