بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۲۱: کهام من از نصیب عالم اظهار مأیوسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که ام من از نصیب عالم اظهار مأیوسی غبار دامن رنگی صدای دست افسوسی حباب این محیطم مفت دیدنهاست اسرارم پری زیر بغل می گردم از مینای محسوسی ندانم تیغ قاتل از چه گلشن داده اند آبش چکیدنهای خونم نیست بی آواز طاووسی حجاب وصل نتوان یافت جز گرد خیال اینجا ز بالیدن فروغ شمع گل کرده ست فانوسی دلی پرداخت از بی پردگیها ساز بیرنگی بهار آیینه دارد در شکست رنگ فانوسی ز دیرستان حیرت تشنهٔ دیدار می آیم به بار هر نم اشکی فغان گم کرده ناقوسی کباب لذت خاموشی ام از گفتگو بس کن بهم آوردن لبها به یادم می دهد بوسی شکست آیینهٔ تعمیر چندین جلوه است اینجا چکید اشک من و حسن تو در آفاق زد کوسی نگردی ای شرار کاغذ از هم مشربان غافل که از خاکستر ما هم پر افشان بود طاووسی ز خودگر نگذری باری ز اسباب جهان بگذر چراغی تا کنی روشن در آتش گیر فانوسی از آن سامان عشرتها که چون گل داشتم بیدل کنون ازگردش رنگ است با من دست افسوسی بیدل دهلوی