بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۱۱: درین مکتب که باز آن طفل بازیگر کند بازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین مکتب که باز آن طفل بازیگر کند بازی که از علم آنچه تعلیمش دهی از برکند بازی به قانون ادب سازان بزم دل چه پردازد هوس مستی که جای باده در ساغر کند بازی نشاط طبع در ترک تکلف بیش می باشد به خاک از فرش زرین طفل رنگین تر کند بازی اسیر چرخم و شد عمرها کز شوق می خواهم سپندم یک تپش بیرون این مجمرکند بازی نمی دانم چه پردازد هوس در خانهٔ گردون مگر باگردکانی چند ازین اخترکند بازی به غیر از سوختن چیزی ندارد فرصت کارت شرر اول به دود آخر به خاکستر کند بازی به خاک ز لهو مفکن جوهر پرداز همت را کبوتر مایل پستی ست هرگه سرکند بازی بدو نیک جهان رقاص وهم هستی است اما کجا رندی کزین بازیچه بیرونترکند بازی نگه گر نیستی اشکی شو و از خویش بیرون آ چو مژگان چند پروازت به بال و پرکند بازی قد پیری نمودارست طفلی تا به کی بیدل کچه در خاک پنهان کن مبادت ترکند بازی بیدل دهلوی