بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۹۲: به جلوهٔ تو نگه را ز حیرت اظهاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جلوهٔ تو نگه را ز حیرت اظهاری ببالد از مژه انگشتهای زنهاری چوگردباد اسیران حلقهٔ زلفت کشند محمل پرواز برگرفتاری نگه ز پردهٔ آن چشم ناتوان پیداست به رنگ شخص اجل در لباس بیماری زبان خار ندانم چه گفت درگوشش که چشم از آبله ام برد سیل خونباری چه ممکنست دل ازگریه ام بجا ماند ز سنگ نیز نیاید در آب خودداری دلیل عافیت شمع عرض زنهارست تو نیز جز به سرانگشت گام نشماری گهر ز سنگدلی بار خاطر دریاست به روی آب نشین چون کف از سبکباری نظر به خاک ره انتظار دوخته ام بس است مردمک چشم دام بیداری به آن مراتب عجزم که همچو نقش قدم کند بنای مرا سایه سقف و دیواری در آن بساط که من مرکز فسردگی ام رمد ز شعلهٔ جواله سعی پرگاری غبار هستی ام اجزای وحشت عنقاست چها به باد دهی تا مرا بهم آری ز بسکه ساغر بزم ادب زدم بیدل چو شمع ناله گره گشت وکرد منقاری بیدل دهلوی