بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۹۱: ای سعی نگون، زین دشت، در سر چه هوا داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سعی نگون ، زین دشت ، در سر چه هوا داری کز یک دو تپش با خاک چون آبله همواری صد عشق و هوس داریم، صد دام و قفس داریم تا نیم نفس داریم کم نیست گرفتاری پوشیدن اسرارست ای شخص حباب اینجا عریانی دیگر نیست گر جامه فرود آری غمازی اگر ننگست باید مژه پوشیدن بیرنگ نمی آید از آینه ستاری در غیبت نیک و بد نقدست مکافاتت آخر به چه روی است این کز پشت برون آری آگاهی و جهل از ما تمییز نمی خواهد بی چشمی مژگانیم کو خواب و چه بیداری در مرکز تسلیم است اقبال بلندیها سر بر فلکم اما از آبله دستاری ما ذرهٔ موهومیم اما چه توان کردن تشویش کمی ها هم کم نیست ز بسیاری فریاد ز افلاسم کاری نگشود آخر بی ناخنی ام خون کرد از خجلت سرخاری پرهیز میسر نیست از مخترع اوهام چون چشم بتان عام است بیدادی و بیماری بار نفس بیدل بر دوش دل افتاده ست دل این همه سنگین نیست وقتست که برداری بیدل دهلوی