بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۶: بی خبر از خود مگذر، جانب دل هم نظری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی خبر از خود مگذر، جانب دل هم نظری ای چمنستان جمال ، آینه دارد سحری زندگی یک دو نفس ، این همه پرواز هوس کاغذ آتش زده ای سر خوش مست شرری بر هوس نشو و نما، مفت خیالست بقا ورنه در اقلیم فنا، یأس ندارد هنری آه درین دشت هوس نیست به کام دل کس مشت غباری که بچیند نمی از چشم تری بی تو چو شمعم همه تن سوختهٔ یأس وطن داغی وآهیست ز من گر طلبی پا و سری قابل آگاهی او نیست خیال من و تو حسن خدایی نشود آینه دارش دگری جوش حباب انجمن شوکت دریا نشود ما همه صیقل زده ایم آینهٔ بی جگری نیست ز هم فرق نما انجمن و خلوت ما آینه دارد همه جا خانهٔ بیرون دری در بر هر زیر و بمی خفته فسون عدمی در همه سازست رمی با همه رنگست پری پردهٔ صد رنگ دری تا به چمن راه بری خفته ته بال پری کارگه شیشه گری بیدل خونین جگرم بلبل بی بال و پرم نیست درین غمکده ها نالهٔ من بی اثری بیدل دهلوی