بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۳: نفس در طلب سوختی دل ندیدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفس در طلب سوختی دل ندیدی به لیلی چه دادی که محمل ندیدی به شبگیر چون شمع فرسوده وهمت به زیر قدم بود منزل ندیدی تو ای موج ِ غافل ز اسرار گوهر برون گرد ماندی و ساحل ندیدی به قطع مرور زمان تعین نفس بود شمشیر قاتل ندیدی نشد مانع عمر قید تعلق تو رفتار این پای در گل ندیدی طرب داشت از قید پرواز رستن تو کیفیت رقص بسمل ندیدی حساب تو با کبریا راست ناید زمین را به گردون مقابل ندیدی بغیر از تک و تاز گرد خیالت کس اینجا نبود و تو غافل ندیدی ز اسباب خوردی فریب تجرد تماشای بیرون محفل ندیدی تمیز تو شد دور باش حقیقت که حق دیدی و غیر باطل ندیدی از این علم و فضلی که غیرت ندارد چه خواندی گر اشعار بیدل ندیدی بیدل دهلوی