بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۱: نه نفس تربیتم کرد و نه دامان مددی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه نفس تربیتم کرد و نه دامان مددی آتشم خاک شد ای سوخته جانان مددی شوق دیدارم و یک جلوه ندارم طاقت مگر آیینه کند بر من حیران مددی آرزو می کشدم بر در ابرام طلب کو حیا تاکند از وضع پشیمان مددی یاد چشم تو ز آوارگیم غافل نیست گرد این دشتم و دارم ز غزالان مددی بسملم گرم طواف چمن عافیتی است ای تپیدن به تغافل نزنی هان مددی راحت از قافلهٔ هوش برون تاخته است ای جنون تا شودم بار دل آسان مددی کیست بار تپش از دوش هوس بردارد بی عصایی نکند گر به ضعیفان مددی با همه ظلم رها نیست کس ازمنت چرخ آه از آن روز که می کرد به احسان مددی حیله جوی نم اشکیم درین وادی خشک کاش از آبله بخشند به مژگان مددی بیدل از غنچه گرفتم سبق زانوی فکر بود کوتاهی دامن به گریبان مددی بیدل دهلوی