بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۰: گر درین قحط سرایت نکند نان مددی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر درین قحط سرایت نکند نان مددی نه جسد رنگ نموگیرد و نی جان مددی سرسری نگذری ای بیخبر از عقدهٔ دل گر ز ناخن نشود کار به دندان مددی ای غنی تا اثر انجم و افلاک بجاست کس نمی خواهد از اقبال تو چندان مددی در قناعت همه اسباب به زیر قدم است مور این دشت نخواهد ز سلپمان مددی اینقدر باز نگردد در تشویش سوال ازکریمان نرسد گر به گدایان مددی صحبت بیخردان آفت روحانی بود آه اگر نوح نمی دید ز توفان مددی حیف از آن بیخبری چندکه با قدرت جاه خاک گشتند و نکردند به یاران مددی فصل بیحاصلی اشک تریها دارد سنگ شد ابر اگر کرد به نیسان مددی اشک بی رونقی بخت سیه نپسندید داشت این شام هم از فیض چراغان مددی گل این باغ جنون حوصله ای می خواهد بیدل از چاک ضرور است به دامان مددی بیدل دهلوی