بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۶۳: یاد باد آن کز تبسم فیض عامی داشتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد باد آن کز تبسم فیض عامی داشتی در خطاب غیر هم با من پیامی داشتی یاد باد آن ساز شفقتها که بی ناموس غیر در بساط تیره روزان عیش شامی داشتی یاد باد ای حسرت بنهاده پا از دل برون چون نگه در چشم حیران هم مقامی داشتی گاهگاهی با وجود بی نیازیهای ناز خدمتی ارشاد می کردی غلامی داشتی آمد آمد خاک مشتاقان به گردون می رساند یک دوگام آنسوی تمکین طرفه کامی داشتی کردی از اهل وفا یکباره قطع التفات در تغافل سخت تیغ بی نیامی داشتی اینقدر خلوت پرست کنج ابرویت که کرد چون نگاه بی نیازان سیر بامی داشتی ما همان خاکیم اکنون انفعال از ما چرا پیش زپن هم با همه تمکین ، خرامی داشتی سوخت دل در انتظار گرد سر گردیدنی آخر ای بدمست گاهی دور جامی داشتی تیغ هم بربیدل ما مد احسان بود وبس گر به حکم ناز میل انتقامی داشتی بیدل دهلوی