بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۲۸: نیست محروم تماشا جوهر اندر آینه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست محروم تماشا جوهر اندر آینه جلوه می خواهی نگه می پرور اندر آینه دل چو روشن شد هنرها محو حیرت می شود موج جوهر کم زند بال و پر اندر آینه حیف آگاهی که باشد مایل و هم دویی گر به معنی آشنایی منگر اندر آینه صانع از مصنوع اگر جویی به جز مصنوع نیست عکس می گردد عیان اسکندر اندر آینه بس که پیدایی درین تهمت سرا آلودگی ست دامن تمثال می بینم تر اندر آینه رنگ حال نیک و بد می بینم اما خامشم سرمه دارم درگلو چون جوهر اندر آینه هیچ نقشی بر دل آگاه نفروشد ثبات می نماید کوه هم بی لنگر اندر آینه دل مصفاکرده را از خودنمایی چاره نیست بیند اول خویش را روشنگر اندر آینه حسن بیرنگی که عالم صورت نیرنگ اوست عرض تمثال که دارد باور اندر آینه کیست دل کز جلوهٔ طاقت گدازش جان برد حسرت اینجا می شود خاکستر اندر آینه تا شود روشن که بیمار محبت مرده نیست از نفس باید فکندن بستر اندر آینه بیدل اظهار هنر محرومی دیدار بود خار راه جلوه ها شد جوهر اندر آینه بیدل دهلوی