بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۹۷: از بسکه ضعف طاقت بوسید روی زانو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بسکه ضعف طاقت بوسید روی زانو خط جبین غلط خورد آخر به موی زانو آبم در ین ادبگاه از شرم غفلت شرم سر بر هوا نشاید تسلیم خوی زانو کو معبد حضوری کز ما برد رعونت صد حیف پیرگشتیم در جستجوی زانو هر جلوه را درین بزم آیینه است منظور تمثال دل مجو بید نادیده روی زانو شکر قد دوتایم امروز فرض گردید عمریست می کشیدم گردن به سوی زانو مشق دبیر اسرار چندین نشست دارد اما نمی توان خواند حرف مگوی زانو چون برگ گل به یادت یک صبح غنچه بودم شد عمر در جبینم خفته ست بوی زانو زین فکرهای باطل چیزی نمی گشاید گیرم فتاده باشم سر درگلوی زانو بیحاصلان سرا پا اندوه در کمینند چیزی نروید از بید جز آرزوی زانو تغییر وضع تسلیم بر غنچه هم ستم کرد یارب پی چه راحت گشتم عدوی زانو بیدل چو موج گوهر در فکر خوبش خشکم پیشانی ام قدح زد اما به جوی زانو بیدل دهلوی