بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۸۹: همچون نفس به آینهٔ دل رسیده رو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچون نفس به آینهٔ دل رسیده رو یعنی درین مکان نفسی واکشیده رو تسلیم خضر مقصد موهوم ما بس است چون سایه سر به خاک نه و آرمیده رو آخر به خواب نیستی از خوبش رفتنی است باری فسانهٔ من و ما هم شنیده رو زبن دشت خارها همه بر باد رفته اند از خود چو سیل بر اثر آب دیده رو عالم تمام معبد تسلیم بیخودی ست هر سو روی به سجدهٔ اشک چکیده رو تا سر بر آری از چمن مقصد جنون بر جاده های چاک چو جیب دریده رو در خرقهٔ گدایی و درکسوت شهی سوزن صفت ز تار تعلق جریده رو سیر بهار میکدهٔ نازت آرزوست گامی ز خود برون چو دماغ رسیده رو گلچینی بهار طرب بی تعلقی ست چون گردباد دامن از این دشت چیده رو بال امید بسمل این عرصه بسته نیست پرواز اگر دری نگشاید تپیده رو رنج خیال مصلحت ساز زندگی ست باری گهی که نیست به دوشت کشیده رو بیدل عنان عافیت ماگسسته است مانند ریشه زیر زمین هم دویده رو بیدل دهلوی