بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۶۶: گرگدا دست طمع دزدد ز هم در آستین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرگدا دست طمع دزدد ز هم در آستین می کشد خشکی کف اهل کرم در آستین در قمار زندگی یا رب چه باید باختن چون حبابم از نفس نقد عدم در آستین برگ و ساز بی بری غیر از ندامت هیچ نیست سرو چندین دست می سابد بهم در آستین ناله گر بر لوح هستی خط کشد دشوار نیست خامه ام زپن دست دارد صد رقم در آستین آنقدرکاهیدم از درد سخن کز پیکرم نال دارد پیرهن همچون قلم در آستین بسکه چون شمعم تنک سرمایهٔ این انجمن یک گلم هم درگریبانست و هم در آستین این زمان در کسوت رنگم گریبان می درّد همچو گل دستی که بر سر می زدم در آستین وضع آسایش رواج عالم ایثار نیست پنجهٔ اهل کرم خفته ست کم در آستین بی قناعت کیسهٔ حرصت نخواهد پر شدن تا به کی چون مار می گردی شکم در آستین پیرگشتی ، غافل از قطع تعلقها مباش صبح دارد از نفس تیغ دو دم در آستین تا به رنگ مدعا دست هوس افشانده ام کرده ام بیدل گلستان ارم در آستین بیدل دهلوی