بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵۱: انفعال باطن خاموش دارد بوی خون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
انفعال باطن خاموش دارد بوی خون ریزش صهباست هر جا شیشه می گردد نگون کاملان در خاکساری قدر پیدا می کنند چون عیار رنگ زر کز خام می گردد فزون ایمنی از طینت ناراست نتوان داشت چشم رفته گیرید اعتماد از خانه های بی ستون با مراد نیک و بد یکسان نمی گردد فلک این خم نیلی که دیدی رنگها دارد جنون سرمه سا چشمی دو عالم را به جوش آو رده است کیست دریابد که خاموشی چه می خواند فسون اینقدر بر علم و فن مغرور آگاهی مباش آخر این دفتر دو حرف است از حساب کاف و نون دعوی پیشی مکن کز واپسانت نشمرند بیشتر رو بر قفاتازی ست سعی رهنمون مشت خاک ما که از بی انفعالی بسته سنگ یک عرق گر گل کند آیینه می آید برون سرنگونیهای ماه نو دلیل عبرت است موج لب خشکی تری دارد چراغ آبگون هر که را دیدم توانایی به خاک افکنده بود بیدل اینجا نیست غیر از مرکب طاقت حرون بیدل دهلوی