بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۴۵: دهر، توفان دارد از طبع جنون پیمای من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دهر، توفان دارد از طبع جنون پیمای من قلقلی دزدیده است این بحر از مینای من نیست خالی یک کف خاک از غبار وحشتم چون نفس می جوشد از هر دل تپیدنهای من غنچه را جز شوخی رنگ آفتی دربار نیست خودنمایی می دهد آخر به باد اجزای من هر نفس کز دل کشیدم خامشی افشاند بال می زند موج از زبان ماهیان دریای من بسکه افشردم قدم در خاک راه نیستی همچو شمع آخرسر من گشت نقش پای من صافی دل در غبار عرض استعداد رفت موج می شد جوهر آیینهٔ مینای من راه از خود رفتنم از شمع هم روشن تر است جاده پرداز است برق ناله در صحرای من حسن هرجا جلوه گر شد عشق می آید برون عرض مجنون می دهد آیینهٔ لیلای من تا قیامت بایدم سرگشتهٔ پرواز بود دام دارد بر هوا صیاد بی پروای من همچو برق آغوش از وحشت مهیا کرده ام طول صد عقبا امل صرفست بر پهنای من پردهٔ تحقیق بیدل تا کجا خواهی شکافت عالمی دارد نهان کیفیت پیدای من بیدل دهلوی