بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۴: بسکه ناموس وفا داردکمین حال من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسکه ناموس وفا داردکمین حال من هرکه بسمل گشت می بندد تپش دربال من بیخودی در بال حیرت می رسد آیینه ام می توان کردن به رنگ رفته استقبال من ساز پروازم هوای گلشن دیدارکیست جوهر آیینه می باشد زگرد بال من دوش در بزم وفا نرد تجرد باختم ششجهت را بر قفا افکند نقش خال من در دل هر ذره گرد وحشتم پر می زند گر همه آیینه گردی نیست بی تمثال من نسخهٔ داغ ست و سامان سواد سوختن می توان خواند از جبینم نامهٔ اعمال من کو جنونی کز نفس شور قیامت واکشم چون شرر تفصیل چندین گلخن است اجمال من جز فنا در هیچ جا امیدی از آرام نیست آتشم خاکستر افتاده ست در دنبال من همچو گل بیدل خمار انفعالی می کشم شرم پار است آبیار ریشهٔ امسال من بیدل دهلوی