بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳۲: بههر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به هر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من سیاهی افکند در خانهٔ خورشید داغ من به بو یی زپن بهارم وا نشد آغوش استغنا عیار شرم گیرید از تریهای دماغ من به رنگ نشئهٔ می رفته ام زین انجمن اما همان خمیازه نقش پاست در یاران سراغ من حباب اینجا عرق تا چند برروی هوا مالد پری را از نگونی منفعل دارد ایاغ من شبستانها درین دشت انجمن ساز جنون دیدم سیاهی تا کجا افتاده است از روی داغ من جهانی جستجویم دارد و من نیستم پیدا نفس سوز ای هوس تا آتش افتد در سراغ من غبار از خاک می بالم شرار از سنگ می جوشم به هر صورت خیال او نمی خواهد فراغ من تماشای بهار انشا خط نارسته ای دارم هنوز از سایه قامت می کشد دیوار باغ من ازین آب و هوا بیدل به رنگ غنچه مختل شد مزاج بوی گل پرورده ناموس دماغ من بیدل دهلوی