بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱۳: ز شوخی تا قدح میگیرد آن بیدار مست من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز شوخی تا قدح می گیرد آن بیدار مست من به چینی خانهٔ افلاک می خندد شکست من خیالش نقش امکان محو کرد از صفحهٔ شوقم به صورت پی نبرد آیینهٔ معنی پرست من چو آن آتش که دود خویش داغ حسرتش دارد نگردید از ضعیفی سایهٔ من زیر دست من به نظم عافیت در فتنه زار کشور هستی لب و چشمی ست گر مقدور باشد بند و بست من به تحقیق عدم افتادم و در خود نظر کردم گرفت آیینه نیز از امتیاز نیست هست من به هر جا پا بیفشردم ز وحشت صرفه کم بردم نگین نقشم ، گشاد بال و پر دارد نشست من به رنگ غنچه لبریز بهار آفتم بیدل نفس گر می کشم می آید آواز شکست من بیدل دهلوی