بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱۰: عرق دارد عنان احتیاج بینقاب من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عرق دارد عنان احتیاج بی نقاب من ره صد دیر آتشخانه واکرده ست آب من به هر مویم گداز دل رگ ابری دگر دارد چو مژگان سیلها خفته ست در موج سراب من ز علم حسرت دیدار بختی در نظر دارم که گردد خامشی صور قیامت در جواب من چو آن گوهر که بعد از گم شدن جویند در خاکش پریشان گشت اجزای جهان در انتخاب من به خود تا می گشایم چشم از شرم آب می گردم تنکرویی ست پر بیگانهٔ وضع حباب من درین گلشن که شبنم کاری خجلت جنون دارد گلم اما خیال رنگ می گیرد گلاب من ز آتشخانهٔ امکان میسر نیست وارستن به رنگ شعله حیرانم چه می خواهد شتاب من نمو در مزرعم پای به دامن خفته ای دارد ترشح ریزهٔ میناست در طبع سحاب من ندانم در کمین انتظار کیستم یارب ز بالین می دمد امشب پر پروانه خواب من به بزم وصل نام هستی عاشق نمی گنجد ز فکر سایه بگذر آفتاب است آفتاب من به رنگ جوهر آیینه داغ حیرتم بیدل نمی دانم چسان آسوده چندین پیچ و تاب من بیدل دهلوی