بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۸: چون صبح نخندد ز قبایم غم دامن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون صبح نخندد ز قبایم غم دامن جسته ست گریبان من از عالم دامن تا وحشت عنقایی ام آهنگ جنون کرد گرد دو جهان سوخت نفس در خم دامن از تنگی دل وسعت امکان به گره رفت شد کلفت این گرد دلیل رم دامن گر ترک حسد چهرهٔ توفیق فروزد چون آتش یاقوت نشین بیغم دامن بال رم فرصت نتوان کرد فراهم چاکست گریبان گل از ماتم دامن بر صورت دنیا زده ام پهلوی تسلیم پای است دراین انجمنم توام دامن طاقت اثر حوصله گم کرد درین باغ حیرت گلی آورد که گفتم کم دامن فریاد که بر چهرهٔ ما داغ تری ماند چون شمع نچیدیم به مژگان نم دامن بیدل به فشار دل تنگم چه توان کرد صحرا شدم اما نشدم محرم دامن بیدل دهلوی